جدیدترین و داغ ترین اخبار سیاسی

سقراط – ایسنا

[ad_1]

هنگامی که خبر تلخ بیماری حضرت امام خمینی(ره) در مشهدالرضا(ع) به آیت‌الله رشاد رسید و در حالی که برای شرکت در کنگره‌ شعر طلاب رفته بود، در حرم عرشی رضوی در آن لحظات، در ادبیات مثنوی شعر زیر را در راستای مقام امام خمینی(ره) سرود.

به گزارش ایسنا ،متن شعر سروده شده توسط آیت‌الله رشاد در پی می‌آید.

زلال عکس تو در قاب چشمها گم شد
ز بس که خون دل از دیدگان مردم شد

به شوق خاطر تو خاک دل آرام کردند
ضریح سینه تفتیده را حرم کردند

طناب بند دل خود به میله‌ها بستند
ضریح سینه آشفته را شفا بستند

هزار دست تمنا تو را دعا کردند
هزار حنجره خسته‌ات صدا کردند

هزار دیده چو یعقوب، عاشقانه گریست
هزار چشم بسیجی، هزار خانه گریست

هزار دست شکسته به استغاثه شکفت
هزار دیده بی‌سو، هزار دیده، نخفت

به پیشگاه خدا صد هزار دل مویید،
هزار پای بریده ره حرم پویید

کویر و جنگل و دریا تو را دعا کردند
ستاره‌های خدا هم «خدا خدا! » کردند

تو را مگر نستاند خدا، جوانه گریست،
تمام خاک ذلیلانه، غمگنانه گریست

تو در درون غمینت چه با خدا گفتی؟
چگونه زمزمه کردی؟ چسان دعا گفتی؟

کز «اضطرار» تو، تنها نتیجه حاصل شد
هزار نالهی «اَمّن یُجیب» باطل شد

تو یاد «بتکده» کردی کرم نمود خدا
به روی تو درِ میخانه را گشود خدا

به روز واقعه سوگند زخم ما کاری است
ز کوچ چلچله عشق خون دل جاری است

به روز واقعه سوگند لاله مجروح است،
دل شکسته پیر سلاله مجروح است

صحیفه دل اسباط شرحه شرحه شده است،
درون سینه سقراط شرحه شرحه شده است

به واژه واژه آن «نامه» بیکران نفرین!
هزار بار بر آن «جام شوکران» نفرین!

من از زبان دلم عاشقانه می‌گویم
به روح آب قسم صادقانه می‌گویم

به سوگت ای همه خوبی حماسه خون گریید
به روی سینه کاغذ قلم جنون گریید

ز سوز اشک مذابم عِذار تاول زد
دل از گدازه هجران هزار تاول زد

به روح حادثه سوگند جان گل افسرد
بهار رفت و خزان شد، جوانه‌ها پژمرد

به عمق فاجعه سوگند پشتمان بشکست
زمین فسرد و زمان مرد و آسمان بشکست

به شور سبزه قسم (در قیامت رویش)
به خون سرخ شقایق (علامت رویش)

که سرو قامت سبز جوانه‌ها خم شد
تمام خاک ز سوگ تو داغ ماتم شد

پرنده‌های مهاجر تو را صدا کردند
تو را ز جمع غم‌آلود ما جدا کردند

تو را که از همه بودی، زمانه قسمت کرد
میان خاک و خدا عادلانه قسمت کرد

اگر چه بعد تو هم باغ داغ خواهد دید
هزار داغ دگر باز باغ خواهد دید

ولی به روح تو سوگند تا طلوع سحر
نماز عشق تو برپاست ای شروع سحر!

چگونه مرثیه گویم که خاک می‌داند
فراز قامت سرو از روش نمی‌ماند

گیاه رمز عطش را ز چشمه خواهد جست
به متن خاک قسم گل دوباره خواهد رُست

قسم به خاک گران خاک را جلالی تو
قسم به آب روان تا ابد زلالی تو

قسم به روح چمن باغ یاد تو سبز است
هماره تا ابدیت نژاد تو سبز است

تهران، خرداد یکهزار وسیصدو شصت وهشت.

61586502

انتهای پیام

[ad_2]
به این مقاله امتیاز دهید
دکمه بازگشت به بالا