توصیههای اندیشکده آلمانی به دولت آتی برلین درباره ایران
انتخابات سراسری آلمان چند روز قبل برگزار شد و حزب سوسیال دموکرات این کشور با برتری در صندوق های رای به دوره یکهتازی اتحادیه دموکرات مسیحی به رهبری «آنگلا مرکل» پایان داد.
حزب سوسیال دموکرات آلمان به رهبری «اولاف شولتس» توانست ۲۰۶ کرسی پارلمان را کسب کند. پارلمان آلمان ۷۳۵ کرسی دارد و همچون برخی دوره های گذشته حزب پیروز این دوره اکثریت را کسب نکرد و باید دولتی ائتلافی را تشکیل دهد. سال ۲۰۰۵ نیز حزب آنگلا مرکل در مقابل حزب پیروز کنونی رقابت تنگاتنگی را داشت و برتری خفیفی را به دست آورده بود. پیش بینی می شود روندی طولانی و سخت از رایزنی های سیاسی و حزبی برای تشکیل دولت جدید در پیش باشد. برخی کارشناسان از طول کشیدن مذاکرات برای چند هفته سخن می گویند. فعلا تا تشکیل دولت جدید و صدراعظم بعدی آلمان، آنگلا مرکل به مسئولیت های خود ادامه می دهد.
اندیشکده «شورای روابط خارجی آلمان» در تحلیلی به بررسی رویکردهای برلین در حوزه سیاست خارجی پرداخته است. گزارش این موسسه که با تمرکز بر خلیج فارس منتشر شده آورده است: وضعیت امنیتی در حوزه خلیج فارس به اندازه ای بحرانی است که سیاستگذاران اروپایی هر لحظه منتظر وقوع رخدادی در این منطقه هستند. مسائلی همچون تنش هستهای، اختلال شدید تجارت جهانی و بحران منطقهای مداوم باعث تحریک ناآرامیهای اجتماعی می شود که میتواند منجر به سرنگونی رژیمها و تجزیه دولتها شود. در حالی که آلمان و اروپا نقشی کلیدی در بازی در پرونده هستهای ایران داشته اند، تلاش محدودی را در مورد آن انجام می دهند. دولت بعدی آلمان باید بر کم کاری های خود در حوزه هستهای فائق بیاید و رویکردی منسجم و جامع را برای کل منطقه در دستور کار قرار دهد.
طبق این تحلیل، با وجود همه بحرانهایی که در حال حاضر آلمان و اروپا را فرا گرفته است، ایران به عنوان یک چالش بزرگ در نظر گرفته نمیشود. اکنون یک تهدید بلندمدت ناشی از تحولات اخیر منطقه در افغانستان یعنی همسایه شرقی ایران وجود دارد و دولت فدرال بعدی آلمان باید به گونه ای فراگیرتر با این مسائل برخورد کند.
گزارش فوق ایران را نماد خطوط گسل جهانی آینده دانست و تصریح کرد: اتحادهای منطقهای در حال تغییر هستند که بخشی از توازن مجدد جهانی قدرت را ایجاد میکنند. در نهایت این سوال مطرح میشود که نظم چه کسی برتری خواهد داشت. مذاکرات هسته ای در وین برای حفظ «برنامه جامع اقدام مشترک» (JCPOA ) مربوط به سال ۲۰۱۵ که معمولا با عنوان توافق هستهای ایران شناخته میشود، هرچند بسیار مهم است اما تنها میتواند به یک موضوع از یک رویارویی بزرگتر بپردازد. ظاهرا هدف این مذاکرات جلوگیری از دستیابی تهران به سلاح هستهای است. این رقص دیپلماتیک در دو موضوع اساسی مطرح است: نخست، یکپارچگی رژیم جهانی عدم اشاعه سلاحهای هستهای و دوم، همکاری با آمریکا به عنوان یک ابرقدرت و مهار توانایی ایالات متحده در اعمال تحریم علیه کشورهای ثالث که به صورت دلخواه صورت میگیرد.
در حالی که آلمان نمیتواند به تنهایی به چنین چالشهای جامعی بپردازد اما نقش متمایزی در تقویت موضع مشترک اروپا دارد. برای اطمینان از اینکه اتحادیه اروپا میتواند بازیگری در این رقابت جهانی باشد، دولت بعدی آلمان باید دیدگاه خود را نسبت به ایران گسترش دهد و منابع بیشتری را چه از نظر سیاسی و چه از نظر پرسنل در حوزه دیپلماسی سرمایهگذاری کند.
به نوشته شورای روابط خارجی آلمان، در واکنش به لغو یکجانبه برجام در سال ۲۰۱۸ و سیاست «فشار حداکثری» از سوی دولت «دونالد ترامپ» و تداوم آن، طیف طرفدار برخورد قاطع با غرب در عرصه سیاسی و انتخابات برتری یافتند. «حسین امیرعبداللهیان» با لقب «دیپلمات انقلابی» به عنوان وزیر امور خارجه جدید ایران انتخاب شد. همچنین، تصادفی نبود که در مراسم تحلیف رییسی در ۶ آگوست، رهبران حماس، جهاد اسلامی و حزب الله به طور برجسته در ردیف اول نشسته بودند.
گزارش اندیشکده آلمانی افزود: این محور (متحدان ایران) به طور گستردهتر نشان دهنده تلاش تهران برای طرفداری از قدرتهای غیرغربی برای نجات منطقه از سلطه آمریکا است. انتخاب روسیه به عنوان شریک اصلی نظامی ایران در صحنه بازی در سوریه و نزدیکی به چین به عنوان شریک اصلی اقتصادی ایران از جمله این اقدامات است. علت آن است که تحریمهای گسترده ایالات متحده از همکاری شرکتهای اروپایی با تهران جلوگیری میکند. با این که «جو بایدن» رییسجمهوری آمریکا کارزار فشار حداکثری دولت پیش از خود را حفظ کردهاست، پایداری داخلی ایران با تغییر در اتحادهای منطقهای تقویت شده و ایرانیها تاکنون به فعالیت خود در راستای منافع ایران ادامه دادهاند.
این اندیشکده در پایان سه توصیه به دولت آتی آلمان ارائه کرده است تا در خصوص با تحولات منطقه و ایران موفق عمل کنند: آلمان باید رویکرد منطقهای منسجمی را برای خلیجفارس و بسیاری از چالشهای مشترک آن تدوین کند. در این رویکرد باید به کمبود آب، امنیت دریایی، نابرابریهای اجتماعی و وضعیت نامناسب حقوق بشر هم تمرکز شود. مورد دوم آنکه، دولت آلمان به تدوین برنامه جایگزین در صورت شکست مذاکرات هستهای در وین توجه داشته باشد. همچنین برلین باید اهرم فشاری را برای مقابله با گسترش نگران کننده فعالیت عربستان در زمینه فناوری هستهای و موشکی ایجاد کند. سرانجام، دولت آلمان اقدامات عمومی گسترده تری را در حوزه سیاست خارجی با تمرکز بر عرصه های اجتماعی و با هدف اقناع افکار عمومی داخل آلمان انجام دهد.
*انتشار این مطلب به معنای تائید محتوای آن نیست.