جدیدترین و داغ ترین اخبار سیاسی

لااقل از خودتان دفاع کنید!

[ad_1]
61587906

«انسولین قلمی نیست!» این یک جمله خبری ساده نیست، هزاران نفر در سراسر ایران به دلیل همین جمله خبری، این روزها قرار و آرامش ندارند، چه آنها که زندگی خودشان به این دارو وابسته است و چه آنها که از اضطراب کسانی که زندگی‌شان به این دارو وابسته است آگاهند. علاوه بر این دو گروه، تقریبا همه مردم کشور نگرانند چون نمی‌دانند که اگر فردا خودشان هم به دارویی نیاز داشتند و داروی آنان هم به همین سرنوشت دچار شود چه کاری از دست کسی ساخته است.

انسولین قلمی شاید یکی از رایج‌ترین اقلامی باشد که این روزها بسختی پیدا می‌شود. بحران پانسمان کودکان پروانه‌ای، داروهای ام.اس وارداتی، داروهای شیمی‌درمانی، مکمل‌ها و مسکن‌ها و تجهیزات پزشکی و آزمایشگاهی همه در ماه‌ها و هفته‌های اخیر با کمبود روبه‌رو بوده‌اند اما احتمالا به این دلیل که جمعیت مصرف‌کنندگان آنها به اندازه متقاضیان انسولین قلمی نیست، صدای این درد را کمتر کسی شنیده است.

در این میان، در حالی که عده‌ای از مردم درد می‌کشند، دعوای سیاسی بر سر اینکه چه کسی مقصر است بالا گرفته. این روزها کارزاری در فضای مجازی شکل گرفته که از مردم می‌خواهد با #روایت_تحریم در مورد نبود دارو و مشکلات ناشی از تحریم بنویسند. یکی دو روز بعد از راه افتادن این کارزار، خبر از کشف یک محموله قاچاق دارو که از مسیر ایران به عراق رفته منتشر می‌شود. مسئولان هم با خیالی آسوده می‌گویند «محموله ایرانی نبوده، داروها از ترکیه به عراق می‌رفته و تنها از خاک ایران عبور کرده است». این اظهارات البته نفس وجود «قاچاق دارو» از ایران به مقصد کشورهای همسایه را رد نمی‌کند اما اصرار دارد که عراق، مدارکی در مورد «منشاء ایرانی» داروهای کشف‌شده ارائه نکرده است.

گمرک و وزارت بهداشت هنوز قانع نشده‌اند که اگر آن طور که می‌گویند ترانزیت محموله ضبط‌شده در عراق قانونی بوده، باید اسناد ورود و خروج آن را منتشر کنند. به نظر می‌رسد همه منتظرند که بحران خود به خود حل شود یا مثل موارد دیگر کم‌کم به دست فراموشی سپرده شود!

اصل ماجرا، اینکه انسولین قلمی و بسیاری داروهای مورد نیاز مردم با تنش توزیع مواجه است، هنوز باقی است! مسئولان وزارت بهداشت می‌گویند «تحریم» عامل اصلی است و عده‌ای منتظرند آمریکا رسما اعلام کند «ورود دارو و تجهیزات پزشکی به ایران ممنوع است» تا بپذیرند که این اقلام هم شامل تحریم شده است. در نبود چنین اعترافی، همین قدر کافی است که بدانیم بانک‌های خارجی از هیچ مشتری ایرانی‌ای استقبال نمی‌کنند و کالا به مقصد ایران را نمی‌توان بیمه کرد، شرکت‌ها از فروش کالا به مشتریان ایرانی خودداری می‌کنند و در ساز و کاری که برای فروش دارو و تجهیزات پزشکی به ایران تعریف شده، تنها حدود ۲۰ درصد از درخواست‌ها برای تایید امکان ورود به ایران پذیرفته می‌شود.

با این وجود گفته می‌شود که وزارت بهداشت و واردکنندگانش ۱.۵ برابر نیاز کشور انسولین قلمی وارد کرده‌اند اما به دلیل قاچاق از ایران به کشورهای همسایه، انسولین قلمی کمیاب شده است. این در حالی است که برخی ادعا کرده‌اند مقدار قابل ملاحظه‌ای انسولین قلمی در گمرک دپو شده است و برای پخش آن تعلل می‌شود. این مسأله با در نظر گرفتن اینکه گمرک برای ترخیص دارو از ««خط سبز» استفاده می‌کند و این اقلام بدون کمترین تاخیر و خواب در گمرک وارد شبکه توزیع می‌شوند، دقیق نیست. اما حتی در همین یک فقره هم گمرک از پاسخ به ادعاها و شفاف‌کردن وضعیت خودداری می‌کند. از سوی دیگر روشن نیست که اگر گمرک در مورد ترخیص انسولین قلمی کوتاهی کرده، چرا وزارت بهداشت در این مورد رسما توضیح نمی‌دهد؟ اگر واقعا مقصر تمام این وضعیت تحریم‌های بانکی و نپیوستن ایران به FATF است، چرا مسئولان از تریبون‌های رسمی و غیر رسمی که در اختیار دارند به صراحت در این‌باره صحبت نمی‌کنند؟

مشخص است که ماجرای کمبود انسولین قلمی و البته باقی اقلام ضروری بهداشتی و درمانی تک‌عاملی نیست. واردات به دلیل تحریم و مشکلات بانکی کاهش پیدا کرده، قاچاق و خروج غیرقانونی دارو از مرزهای کشور به دلیل اختلاف فاحش قیمت ارز و کاهش ارزش ریال بشدت ادامه دارد، سیستم توزیع به دقت گذشته کار نمی‌کند اما مسأله این است که کسی خود را موظف به توضیح‌دادن به مردم، عذرخواهی و پیشگیری از تکرار این همه نگرانی و جو روانی نمی‌بیند.

مخالفان دولت هم از این موقعیت استفاده می‌کنند و دولت را به بی‌کفایتی متهم می‌کنند. در این میان، دولت هم ظاهرا احساس لزوم نمی‌کند که به شبهه‌ها و ایرادها به‌سرعت و دقت پاسخ دهد و لااقل از خود دفاع کند. مردم هم خود را گروگان وضعیتی می‌بینند که در آن هر طرفی برای تحت فشار گذاشتن طرف‌های دیگر، سعی می‌کند از «مردم» مایه بگذارد. تحریم‌کنندگان، قاچاقچی‌ها، منتشرکنندگان تئوری‌های توطئه، مخالفان دولت و هر کسی که این صحنه را نگاه می‌کند، تصور می‌کند که می‌تواند از «پتانسیل نارضایتی مردم» بهره‌برداری اقتصادی، سیاسی، انتخاباتی یا تبلیغاتی خودش را بکند و چیزی که در این جنجال‌ها فراموش شده و دوست و دشمن برای آن ارزشی قائل نیستند «مردم» است.

حسن روحانی، رییس جمهوری ایران تقریبا از همان ماه‌های اول ریاست جمهوری مکرر به کارگزاران دولت توصیه می‌کرد که در مورد شرایط کشور با مردم «صادقانه» سخن بگویند اما عافیت‌طلبی و مصلحت‌اندیشی‌ها در برابر برخی گروه‌ها و جریان‌ها در تمام این سال‌ها «صراحت گفتار» را به درخواستی تکراری و غیرعملیاتی تبدیل کرده است.

این روزها که عمر دولت رو به پایان است، شاید برخی مسئولان بیش از هر زمان دیگری نگران موقعیت خودشان در دوران پساروحانی هستند و احتمالا به همین دلیل است که درخواست «صراحت با مردم»، به نظر غیر قابل اجابت می‌آید و تازه این به شرطی است که نخواهیم منفعت‌طلبی شخصی و گروهی را در ایجاد شرایط فعلی دخیل بدانیم.

انتهای پیام

[ad_2]
به این مقاله امتیاز دهید
دکمه بازگشت به بالا